ون کلیف و آرپلز یک کمپانی فرانسوی جواهر، عطر و ساعت است که در سال ۱۸۹۶توسط آلفرد ون کلیف و سالمون آرپلز در پاریس پایه گذاری شد. آن ها از طبیعت (گل ها و حیوانات) و پریان الهام می گرفتند و از سنگ های رنگی و مواد طبیعی برای ساختن قطعاتی با تکنیک منحصر به خودشان بهره می گرفتند. سبکی غنی با استادکاری نخبه و ظریف که برای بیش از یک قرن،بی رقیب از دیگران باقی مانده است.
زمان می گذرد اما وفاداری به ارزش های بنیادی سبک دست نخورده باقی می ماند.مجموعه های جدید رونمایی می شوند ولی سنت ها از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند، غنی می شوند، کامل می شوند و با یک عشق حقیقی به سنگ های قدیمی سرزنده می گردند، روح می گیرند و با نفس یگانه ی خلاقیت، سرزندگی و جادوی طبیعت در هنر تزئینی آن ها تسخیر می شود.
مشتریان در جایگاه ون کلیف و آرپلز سهیم هستند. فلسفه ی آن ها احترام به گذشته و جستجوی زیبایی و شور و شوق هارمونی است. بسیاری از افراد مشهور و محبوب شیفته ی جواهرات منحصر به فرد آن ها شدند و از آن ها استفاده کرده اند. این ارزش های پایدار میان سازندگان و کسانی که آن ها را می پوشند ادامه پیدا خواهد کرد.
زندگی ون کلیف و آرپلز
داستان زندگییشان مانند پایان افسانه ها شروع شد، یک ازدواج رویایی و یک داستان عاشقانه.
آلفرد ون کلیف و استر آرپلز در سال ۱۸۹۵ ازدواج کردند. استر دختر یک دلال سنگ های قیمتی و هم چنین خواهر یک جواهر شناس بود و آلفرد ون کلیف پسر یک الماس تراش (سنگ تراش) هلندی.
ماجرا با سوگند وفاداری آغاز شد. آن ها شوق جوانی، روحیه ی برتری جویی را با یکدیگر و خانواده ترکیب کردند تا برندی آغاز به زیستن کند که قطعاتش گویی می تپند.
در سال ۱۸۹۶ بود که این سبک پایه گذاری شد. با مرگ سلمون آرپلز در ۱۹۰۶، آلفرد به همراه دو برادرشوهرش مارک تجاری van cleef & arlps را ثبت کردند . آن ها اولین بوتیک خود را در محله ی معتبر ون دام افتتاح کردند و با خبرگی کار خود را توسعه دادند. از خرید و ارائه ی سنگ های کمیاب تا تغییر شکل و دگرگونی سنگ ها به قطعات تمام شده و تنظیم جواهرات و میناکاری(لعاب کاری) و ساخت ساعت و فراتر…
برادر سوم استر هم به زودی به آن ها پیوست. با یک ایده ی تجاری فوق العاده طی سال های ۱۹۰۹ تا ۱۹۳۹ بوتیک های زیادی در اماکن پرطرفدار برای سفرهای تعطیلاتی مانند نیس، دوویل، مونت کارلو گشودند. آلفرد ون کلیف در سال ۱۹۳۸ درگذشت و دخترش رنه ریچل پیزانت مدیریت هنری کمپانی را به عهده گرفت(وی به مدت بیست سال با طراح مشهور رنه سیم لاکز از نزدیک همکاری می کرد.
Van clef & arlps به دنبال جذب مشتریان سطح بالا ی بین المللی درسراسر جهان بود.
یک بار چارلز آرپلز شاهد هنرنمایی هنرمند مشهور فلورانسی، جی گولد بود. پس از اجرا وی رژ لبش را داخل یک قوطی حلبی سفید انداخت. این ایده ی درخشان به ذهنش خطور کرد که چرا این زنان زیبا و فریبنده وسیله ی مناسبی برای نگهداری متعلقات ضروری خود ندارند؟
در سال های ۱۹۳۴ و ۱۹۳۵ کیف های دستی کوچک و مجلسی خود را روانه ی بازار کردند که برای نگهداری رژلب، دستمال، پودر آرایشی و … با استایل و سهولت بود که در واقع نمونه ای درخشان و خلاقانه از همان کیف های لوازم آرایش بود.
در ۱۹۲۰ شرکت شروع به تولید ساعت های مچی و جیبی کرد که روی صفحه ی آن الماس و کریستال قرار گرفته بود.
در ۱۹۳۶ ساعت های قفلی شکل ساخته شدند. آن ها گویی ازدواج، تعهد و وفاداری و پیوند با یکدیگر را زمزمه می کردند. Cadenas watch
این ساعت ها از جواهراتی بودند که صفحه ی ساعت را می پوشاندند و زنجیری دو رشته ای به عنوان بند ساعت، که در انتها به یک گوی جواهر ختم می شد. طرحی که به نظر می رسید بیشتر تزئینی باشد تا یک ساعت ساده و البته پرکاربرد تر از یک دست بند تنها.
Van clef & arlps همیشه سبک هایش را همراه با تکنیک منحصر به خودش توسعه می داد. یکی از ماندگار ترین تکنیک ها میستری ستینگ (قرارگرفتن پنهانی جواهر روی طلا) بود که برای کارگذاری در جواهرات مخصوص به خودشان استفاده می شد. روشی که در آن اتصالات مخفی می مانند. هر سنگ روی زمینه ی طلا ضخامتی کمتر از ۰.۲ میلی متر داشت. به کار گیری این روش بر روی هر قطعه بیش از سیصد ساعت زمان می برد و سالانه تنها چند نمونه تولید می شد.
یک قطعه ی خیره کننده ی جواهر شامل صدها گوهر کوچک است که به نظر می رسد بدون هیچ اتصال نمایان روی ساختمان آن قطعه شناورند. ساختمان آن نیز شبکه ای از طلای ظریف است که سایه هایی از یک سطح یکپارچه از یاقوت و زمرد و الماس را در آغوش می گیرد.
این روش در سال ۱۹۳۶ به عنوان اختراع به نام خودشان ثبت شد و پس از آن کارتیه هم به طور محدود از این روش بهره گرفت.
هال مارک van clef & arlps در ۱۹۳۴ ایجاد شد که علامت آن یک لوزی با حروف vc و a در دو طرف بود که با ستون وندام از یکدیگر جدا می شدند. این علامت اصل بودن جواهر را تضمین می کرد.
در اواخر دهه ی ۱۹۳۰ رنه پیزانت، مدیر هنری وقت پیشنهاد داد شرکت جواهراتی را با الهام از شکل زیپ خلق کند. در نهایت در سال ۱۹۵۰ اولین گردنبند زیپی شکل آماده شد. ساختار آن دقیقا از روی زیپ تقلید شده بود و می شد از آن در حالت باز به عنوان گردن بند و در حالت بسته به عنوان دست بند بهره گرفت. این طرح همیشه محبوبیت خود را حفظ کرد و برای مجموعه های جدید تولید شد.
در دهه ی ۱۹۴۰ van clef & arlps با همراهی آندریا برانزی از یک منبع الهام مشترک بهره می گیرند: طبیعت. برانزی یک تئوریسین و نظریه پرداز تاریخ معماری و طراحی بود که جادو و رمز و راز طبیعت، رابطه ی انسان و طبیعت و زمان را مطالعه می کرد. آن ها سعی می کردند آگاهی و توجه انسان به طبیعت را بسط دهند. با انتخاب این مشارکت سبکی با تم های جدید ایجاد شد که هویت آن ها را تشکیل داد .
تلاش برای تسخیر انرژی حیاتی و ظرافت و شکنندگی طبیعت و همزیستی آن در دست ساخته های هارمونیک انسان. مجموعه ی دانه های برف در ۱۹۴۶ با همراهی گرلانده د لیر نمونه ای از این هارمونی بود که در طراحی تسخیر شده بود. در این مجموعه گویی خیال و وهم لطیف زمان معلق به نمایش گذاشته شده بود.
الهام از طبیعت تنها محدود به سبک طراحی ها نیست. طبیعت در مواد و متریال این جواهرات نیز حضور پر رنگی دارد. علاوه بر بکارگیری نمونه های استثنایی از سنگ های کم یاب و جادویی از زمرد و یاقوت و الماس و تغییر تصور کلی مردم از آن، این برند سنگ های ارزان قیمت تر مانند آکوامارین، گارنت ماندارین و روبلیت را نیز به نحوی استثنایی به کار می گیرد. اوج خلاقیت این جواهرسازی استفاده از موادی از دل طبیعت مانند صدف حلزون، چوب درخت ماری و شلاک است.
به تدریج نسل دوم به تجارت جواهر پیوستند. کلود آرپلز پسر بزرگ جولیان در ۱۹۳۳ به کمپانی پیوست و اولین شعبه را در آتلانتیک افتتاح کرد که به یکی از اولین شرکت های لوکس اروپایی تبدیل شد. در ۱۹۴۲ بقیه ی خانواده به آمریکا مهاجرت کردند و بوتیک را به مکان فعلی اش منتقل کردند.
از سال ۱۹۵۴ شرکن یک روند تجاری نو را آغاز کرد که تا امروز ادامه پیدا کرده است. بوتیک هایی به همراه سالن های جواهرات سطح بالا که به مشتریان دائمی خدمت می کنند. این بوتیک ها کلکسیون های جواهر با روحی جوانانه و قیمت معقول که هر سال با تغییرات مد به روز می شوند را ارائه می دهند.
از آغاز جواهر سازی van clef & arlps با جریان زندگی خانواده های سلطنتی و شاهزاده ها در سراسر جهان پیوند داشت. مشتریانی مانند گرند دوک دیمتری و دن آنتونیو پادشاه اورلئان در دهه ی ۱۹۲۰، بارون تایسن، دوشس وینزور و پرنس بوچینگ در دهه ی ۱۹۳۰، ملکه نازلی و کینگ فاروک هندی، بارون جیمز، کنتس د روآن، پرنسس رتی و پادشاه بادوین از بلژیک، پرنسس فون ترن و مارکز کویوآس، ملکه سیراکیت تایلندی در دهه ی ۱۹۵۰.
در دهه های اخیر بارون روتچیلد پرنس ولز و پرنس گرین از موناکو. بسیاری از بازیگران نیز به جواهرات van clef & arlps علاقه مند بوده اند. مارلن دیتریش در فیلم ترس صحنه از آلفرد هیچکاک یک دستبند استثنایی از یاقوت و الماس به دست دارد. نمونه هایی از مشتریان با وفا مادلین کارول، میشل مورگان، اوا گاردنر، آدری هپبورن، سوفیا لورن، لیز تیلور، ماریا کالاس، ژاکلین کندی، کلودیا کاردینال، رامی اشنایدر، بریجیت باردو، کاترین دنو، شارلوت رمپلینگ، کیارا ماستریانی، شارون استون، کریستین اسکات توماس، جولیا رابرتز، اما تورمن، ژانگ زی یی، کارول باکت، دایان کروگر، اسکارلت جوهانسون، سوفیا کاپولا و بسیاری دیگر.
در طول سال ها شرکت همیشه توسط نسل آرپلز اداره شده است. در سال ۱۹۹۹ کمپانی مال ریچمونت اداره ی شرکت را به دست آورد.
اعتبار کمپانی ناشی از لیست بلند مأموریت های برجسته سلطنتی صادر شده توسط دیوان و سرمایه گذاری نجیب زادگان صاحب صنایع بزرگ است که کمپانی van clef & arlps را قادر ساختند تا امروز نه تنها در اروپا و آمریکا بلکه در آسیا و خاورمیانه فعالیت کند.
سنگ های رنگی، گل ها و پرندگان موتیف های اصلی به کار رفته در جواهرات van clef & arlps هستند.
موتیف معروف الحمرا
برای اولین بار در ۱۹۶۸ طراحی و به کار گرفته شد. این موتیف آیکونیک به سرعت به نشان مارک تبدیل شد و برای دهه ها بانوان شیفته ی نقش این طلسم شانس بودند. سمبل نیرومند شانس، سلامتی، ثروت و عشق. پایدار ماندن آن از قدیم نشانگر طرحی با ظرافت و بی زمان است. شکل الحمرا از شبدر چهاربرگ(سمبل شانس) الهام گرفته شده است. در دنیای حرفه ای جواهر این مسأله که یک طرح برای دهه ها بدون اینکه از دور خارج شود مورد اقبال قرار بگیرد بسیار نادر است.
در طی سالیان ساخت کلکسیون گسترده شد تا این مدل را با سنگ های رنگی و فاخر پوشش دهد ولی تا امروز مدل سفید که صدف حلزون در آن به کار رفته است، پر فروش ترین است. گردنبند ون کلیف